آرام جانم پریماهآرام جانم پریماه، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

یه دختر ازجنس ماه

تقدیم به تویی که دستهای کوچکت تمام دنیای من شده ...

1393/3/19 8:39
نویسنده : مامان سمیه
154 بازدید
اشتراک گذاری

در دور دستها که خدا در میان چشمهات خانه کرده بود... من، بی قرار منتظر امدنت بودم

و تو که انگار دل نمیکندی از لبهای فرشتگان

پنجره،پنجره، طنین اواز تو بودکه انگار، گوشهام جز تو نمی شنید.

خداوند تو را به من هدیه داد و من همیشه دلشوره دارم از اینکه شاید انچه می پنداشتم نباشم.

نفس هات که به گونه هام ساییده می شود انگار آرامش بهشت را به چشمام میفرستی

دستهات که می چرخد و میان دستهام پنهان میشود...خنده هات، که ریش میشوم

وعاشق چشمهات که عمق نگاهم را میکاود و من که همیشه تو را کم دارم از داشته هام

دلتنگ که میشوم ...انگار صدای گریه های توست... تنها نوازشی که مرا به خود فرو میبرد

تو فرشته ای یانه... نمیدانم... اما همین مرابس که چشمهای خداوند میان دستهای منو تو پیداست

ارام جان من... اگر ازردمت یا فراموشت کردم... فراموش نکن که انگشتهات را با لبهای فرشته ها پیوند زده اند

میان باغ کوچک  بهشتی ات.... جایی برای من بگذار

همیشه دوستت  دارم

از طرف کسی که روزی مادر صدایش خواهی کرد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

تبادل لينک
16 تیر 93 4:37
سلام من زياد به وبلاگت سر ميزنم مطالبت جالبه لطفا بيشتر مطلب بزار چون ميبينم براي وبلاگت زحمت ميکشي اينو هم بهت ميگم برو به اين سايتي که ادرسشو رو گزاشتم و ازش لينک بگير رايگان بازديدت زياد ميشه من گرفتم خوب بود --------------
مامان سمیه
پاسخ
سلام ممنون که به ما سرمیزنید و نظر میدین حتما اینکارو میکنم