آرام جانم پریماهآرام جانم پریماه، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

یه دختر ازجنس ماه

وبلاگت مبارک دخترم

برای دخترم پریماه جان مینویسم... برای زمانی که دیگه بزرگ شده و رسیده به سن بلوغ; سنی که باعث سرکش شدنش میشه, و یا شایدم گوشه گیر شدنش! برای وقتایی که دوستانش رو, و با دوستانش بودن رو, به من و با من بودن ترجیح میده! و برای زمانی که بزرگ شده; وقتایی که دوس داره تنها باشه تا با من...! وقتایی که دلش گرفته از دنیا...! وقتایی که شاده و پر از هیاهو...! وقتایی که دلش همدم میخواد...! وقتایی که حس میکنه مامانش پیر شده یا درکش نمیکنه...! و برای زمانی که عاشق میشه...! . . . . *میدونم که همه این حس ها رو تجربه میکنه!* پس همه رو مینویسم برای اون وقتا... تا بخونه و بدونه... من در هر شرایطی که باشه در کنارشم و هواشو دارم... و به اندازه تمام روزهای بچیگیش ...
18 خرداد 1393