17 ماهگی پری بانو به همراه دومادی عمو روحی
سلام زندگی .. سلام زیباترین دختر سیاره زمین .. سلام ارام زندگی سمیه و علی ...
امیدوارم خوش باشی گلم.. 17 ماهگیت مبارک عزیزدل.. ماه پیش 16 ماهگیت همراه با جام جهانی بود این ماه همراه با دومادی و جشن و سرور عمو روحی جونتهاره عزیزم این روزا روزایه خوبیه واسه همه مخصوصا عمو روحیبادا بادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا. خداروشکر به سلامتی داره دوماد میشه اره دیگه شاه دوماد طناز انقد نکن ناززززز............
بالاخره امشب شب شیرینی خورون بود .. خداروشکر همه چی به خیر و خوبی گذشت ..
انشالا که خوشبختشن و به پای هم پیر شن..چند روز دیگه یعنی روز عید فطر هم قرار شده بریم عقدشون کنیم و شبش هم یه جشن کوچیک خونه عروس خانم بگیریم و دور هم باشیم.و دلی دلی و نی نای نی نای کنیم...
قربون نی نای نی نای دخترم بشم الهی . نمیدونی عشقم که چقد اینروزا شیرین شدی و چقد قشنگ دستاتو تکون میدی و میرقصی .... یاد اولین بار که دستتو چرخوندی نی نای کردی و اولین باریکه دست زدی افتادم .این اولینا تویه مجلس نامزدی دایی مجید اتفاق افتاد بکه تحت تاثیر فضا قرار گرفتی یا به عبارتی جو مجلس حسابی کرفتت و از اون تاریخ به بعد این دو هنر زیبا را اجرا کردی و ماهم کلی ذوق می کردیم ... از این روزامونم حتما عکس میگرم و برات میزارم .. تصمیم گرفتم از جشنها و مراسمی که توش حضور داری حتما بیام وبرات اینجا ثبت کنم تا در اینده بتونی به راحتی گذشته و کودکیتو مرور کنی..
با ارزوی خوشبختی برای همه جوونا بخصوص این تازه عروس دومادمون....... آمین......
سلام سلام صدتا سلام من اومدم باخبرام....سلام نازکم من دوباره اومدم تا این پستو واست کامل کنم
بله بالاخره عمو جونتم به جمع متاهل ها پیوست و دوماد شد.. دیگه از شرش راحت شدیم و خیالمون راحت شد .. چندشب پیش رفتیم حرم عقدشون کردیم روز بعدشم محضر و بعد از اون هم جشنشون بود خیلی خوش گذشت ..جای دوستان خالی اون شب کلی رقصیدی البته کوچولو اذیت کردی اونم بخاطر این بود که خسته شده بدی و قسمت خنده دارش این بود که وسط مجلس کف سالن دراز می کشیدی یا مینشستی تصور کن ...
دخترم این دومین مجلس شادی و سرور عزیزانته که با حضورت برگزار شد و البته گلباران .. چقدر شیرین است این روزها و چه شیرینتر است اینده هایه با تو بودن . روزی که این جشن و سرور برای تو برگزار شود . اون روز من چه کنم و چه بر من خواهد گذشت شادم یا غمگین ..وصدالبته که شادم .اما با دلتنگی ام و دوری تو چکنم ، آن زمان را چه سخت است و چه دور .. وای که فکر کردنش سخت است و سخت... فکر اینکه تو بزرگ میشوی و روزی میرسد که ازدواج میکنی و از ما جدا میشوی برایم تحملش دشوار است..فعلا نمیخواهم هیچ بگویم .
تو ای گل پاک هستی دعا کن برای همه دعا کن ... دعای خوشبختی و سلامتی برای تازه عروس دومادمون عمو روحی و زهره جون و همچنین دایی مجیدو مریم جون ... ایشالا که به پای هم پیرشن و به ارامش برسن منو پریماه خیلی دوستون داریم ...
اینم چندتا عکس از مجلس
اینجا پریماه خانم تویه محضر تشریف دارن
توی محضر اذیت کردی انقد که اقای محضردار چندبار تذکر داد بچتونو ساکت کنین تو هم که گریه میکردی رفتی بغل عمه جون وکمی ساکت شدی..
.
ا
اینجاهم نمایی از حضور شما در مجلس عموجونه . فدایه ادا مداهات بشم من
اینجا همونه که واست تعریف کردم توی مجلس وقتی خسته میشدی خیلی راحت خودتو رو زمین پهن میکردی.
اینم شادوماد طنازمونه درکنار دایی مجید
ایشالا هردوتاتون خوشبختشین