تجربیات مادرانه
چندروز پیش با بابایی رفتیم بندگلستان ..چقد پرآب و سرسبز و قشنگ شده بود.اونجا با خانمی که صاحب 2تا دختر 4ساله و 9ماهه بود اشنا شدم ..اون خانم از دوران شیرگرفتن دختربزرگش برای من تعریف کرد خشکم زده بود و کلی به خودم و دخترم امیدوار شدم و یه دنیا خداروشکر کردم.. و البته کلی ناراحت و متاثر برای اون دختر بچه..اینارو تعریف میکنم تا واسه همه مامانایه گل و همینطور برای اینده دخترک معصومم تجربه بشه..اون خانم میگفت دخترشو تا2سالو 4ماهگی شیر میداده و زمانیکه میخواسه بچه رو از شیر بگیره کلی وابسته مادر شده و همچنین بزرگ و فهمیده شده بود .. اون مادر میگفت زمان ترک شیر ، دخترش حدود یک هفته گریه میکرد و 40 شب تب کرد وبعد از اون افسردگی گرفته بود.خدای من باورم نمیشد اصلا..میگفت کلی دکتر برده بودنش و دکتر تنها علت تب و بی قراری بچه رو -دیر گرفتن بچه از شیر 2-وابسته شدن به شیرو مادر میدونسته و بهش گفته دختربچه هارو مخصوصا دخترایه ایرانی رو چون بشدت وابسته مادرشون میشن بایدبین یکسالو سه ماه تا یکسالو شش ماه از شیر گرفت تا از نظر روحی روانی صدمه نبینن..هرچی سن بچه کمتر باشه بهتره اما بالایه 2سال فاجعس . توروخدا اینکارو نکنین مث من دلسوزی الکی نکنین تا هم خودتون راحت باشین هم بچه اذیت نشه......
با ارزوی سلامتی و تندرستی برای همه نی نی های ناز
اینم چندتا عکس از بند گلستان