آرام جانم پریماهآرام جانم پریماه، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

یه دختر ازجنس ماه

سفری به تهران

1393/4/3 13:45
نویسنده : مامان سمیه
517 بازدید
اشتراک گذاری

سلام شکرپنیر مامانخوبی نفس ایشالا که همیشه سلامت باشی عسلم الان میخوام از سفر کوتاه چندروزه ای که به تهران داشتیم برات بگم .. ماه پیش یعنی اردیبهشت 93 بود که به اتفاق باباحسن مامان زهرا و عمو کوچولو رفتیم تهران خونه عمه مهدیه جون. اولش نمیخواسم برم اخه هم راه خسته کننده بود هم میترسیدم شما اذیت کنی اما بخاطر عمه جونی دخترم که خیلی دلش براش تنگ شده بود دلمو زدم به دریا ورفتیم .. دختر گلم بین راه یکم بی قراری میکردی البته زمانیکه حوصلت سر میشد ولی در کل دخمل خوبی بود ... رسیدیم به تهران و مثل دفعه پیش یعنی 2ماه پیش  بازم خونه عمه مهدیه رو پیدا نکردیم و اقا مصطفی زحمت کشیدن اومدن دنبالمون و خوشبختانه با سرعت پایین رانندگی میکردن و این باعث شد مثل اون دفعه همدیگرو گم نکنیم و به خوشی و سلامتی به مقصد برسیم

جایه دوستان و باباعلی جونی دخترم خالی خیلی خوش گذشت . باباعلی بخاطر کارش نتونست با ما بیاد.. چندروزیکه اونجا بودیم دایی علی هم بعد از پادگان می اومد پیشمون  اونم خیلی دلش برات تنگ شده بود و کلی خوشحال بود خلاصه همه خوشحال بودیم مخصوصا اقا پارسا که تا جاییکه میتونست و راه داشت به شکلهایه وحشتناکی تورو میترسوند   و تو دادمیزدی وگریه میکردی اخه پارسا چرا اذیتم میکنی [تصویر: 23915903539425762583.gif]من هنو موچولویم گنا دارم [تصویر: 50167178705738498613.gif]   پارسایه بلا هم بهت میخندیداز دست پارسا چکا کنیم دیگه بچه 2ماه این اذیتو ازاراش قلمبه شده بود باید تخیله میشد با امدن ما دیگه..Yatta

تازه با محمدمهدی هم کلی بازی و شیطنت میکردی و به سرو کله هم میزدین

خیلی به عمه جون زحمت دادیم.. یه بعدازظهر اقامصطفی زحمت کشیدن مارو بردن یه تفرجگاه و برامو بستنی خوشمزه گرفتن و شما هم برایه اولین بار بستنی ساین شان خوردین خیلی خوشمزه بود و جایه قشنگی هم بود..روز بعد باباحسن هم لطف کردن ماروبردن رستوران طلاییه تهران و تا دلت بخواد خوردیموCoffee خندیدیم خیلی شب خوب و بیادماندنی بود قابل توجه عمه جونی چشمکخوش گذشت مگه نه خندونک

روز اخرهم یه دفه تصمیم گرفتیم با همگی بریم دریاساعت تقریبا 10 بود که وسایلارو جمع کردیم و راه افتادیم جاده کمی شلوغ بود.. بین راه تویه جنگل سرسبزی نگه داشتیم نهار خوردیم هوا خیلی خوب بود واقعا عالی بود بعد ازخوردن نهار وکمی استراحت  به سمت دریایه محموداباد براه افتادیم و بالاخره  بعد از چند ساعت رسیدیم و بچه ها رفتن تو دریا اب تنی کنن شما هم برایه اولین بار پاتو تو اب دریا زدی و خیلی هم خوشت اومدو کلی بازی کردین اصلا از دریا نمیترسیدی  خلاصه به شما هم دخترم خیلی خوش گذشت البته این دومین دفعه که میای دریا پارسال خیلی موچولو بودی اما امسال ماشالا واسه خودت خانمی شده بودی و کلی اب تنی کردی ....

ایشالا همیشه  خوب ، خوش، سلامت باشی دختر نازم خوشی و خوشبختی تو بزرگترین ارزویه مامان باباس

اینم چندتا عکس دیدنی از سفرمون  برین ادامه مطالب دیدین کنین حتما

 

 

اولین نگاه دخترم به دریا  

 

 

بوساینم اقا پارساس که ذکروخیرش بالا بود.. خیلی پسر خوبیه فقط یه کوچولو بلایهچشمک قربونتون بشم که انقد قشن به دوربین نگا میکنین

اینم دایی علی سرباز دخترم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عسل مامان هم ماسه میخوره هم بیسکوبیت

اینجا پری خانم با دقت و خیلی جدی دارن سنگ و ماسه میریزن تو.یه شیشه

 

وای دختر رزمی کارم بغل عموش چه حرکتی از خودش نشون میده ماشااله دختر ورزشکار Karate woman Animationبه تو میگن پری لی خواهر بروس لی

 

اینجا رستوران طلائیه ست شما بغل مامانی زهرا هستین

 

پسندها (2)

نظرات (1)

ساخته ها نمدی
3 تیر 93 18:47
سلاااام وبتونه عالیه ما تو کار نمیدم عروس‌ک های نمدی ریسه اسم حلقه عروسک انگشتی..... بیاین وبمون ما قیمت فوق‌العاده زدیم ۴۰ درصد تخفیف خدافظ