تجربیات مادرانه
چندروز پیش با بابایی رفتیم بندگلستان ..چقد پرآب و سرسبز و قشنگ شده بود.اونجا با خانمی که صاحب 2تا دختر 4ساله و 9ماهه بود اشنا شدم ..اون خانم از دوران شیرگرفتن دختربزرگش برای من تعریف کرد خشکم زده بود و کلی به خودم و دخترم امیدوار شدم و یه دنیا خداروشکر کردم.. و البته کلی ناراحت و متاثر برای اون دختر بچه..اینارو تعریف میکنم تا واسه همه مامانایه گل و همینطور برای اینده دخترک معصومم تجربه بشه..اون خانم میگفت دخترشو تا2سالو 4ماهگی شیر میداده و زمانیکه میخواسه بچه رو از شیر بگیره کلی وابسته مادر شده و همچنین بزرگ و فهمیده شده بود .. اون مادر میگفت زمان ترک شیر ، دخترش حدود یک هفته گریه میکرد و 40 شب تب کرد وبعد از اون افسردگی گرفته بود.خدای...
نویسنده :
مامان سمیه
2:05